رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

یکی یه دونه چراغه خونه

تولد مامان آقا رادین .

1390/12/29 22:40
نویسنده : *R2cV*
777 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااام شکلاته مامانی . خوبی دردت به جونم ؟

امروز تولد مامانی بود 25 سالم تموم شد و وارد 26 سال شدم 

از چشن واست بگم که همه اینجا بودن و بابایی یه تولد کوچولو واسم گرفت ,منم کلی کادوهای خوشگل گیرم اومد خلاصه خیلی بهم خوش گذشت ایشالا سال دیگه توی بغلم هستیو تولدمو جشن میگیریم

قربونت برم که توهم خوشحال بودی و هی توی دلم تکون تکون میخوردی الهی دور دست و پای کوچولوت بگردم که بابایی و عمه مریم مدام دستشون رو شکممه تا حرکتشونو حس کنن تو هم هی ناز میکنی و یه خط در میون تکون میخوری

جانم فدای جانت که الانم داری دلمو با دستو پات ناز میکنی وای خدا چه کیفی داره ؟عزیزم یه جیزی بگم بهم نمیخندی؟

گفتن اینکه همیشه بهت فکر میکنم چیز تازه ای نیست ولی وقتی توی دلم تکون میخوری ارزو میکنم که تا آخرین لحظه که زنده هستم تو توی دلم باشی و من این حرکاتو حسشونم کنم . دیوونه هستم من نههههه؟

راستی پسرم منو تو بابایی یه عالمه عکس انداختیم واسه عکسای دسته جمعی بابایی هر جا باشه خودشو میرسونه بهمو دستشو میزاره روی شیکمم قربونش برم بخدا اینقدر مهربونه...

اینم یه عکس از مامانی و شیر کوچولوش

خدایا شکرت برای همه ی لطفی که توی این 26 سال بهم کردی .

خدایا التماست میکنم سایه ی مامان بزرگ ها و پدر بزرگ های رادینمو از سرمون کم نکن

خدایا جز دل خوش و سلامتی عزیزانم هیچی ازت نمیخام

و البته قدرت و توانایی برای تربیت جیگر گوشم ,  میدونم تا حالاش تنهام نذاشتی از این به بعد هم تنهام نمیزاری .

خدا جونم خیلی دوست دارم خیلی مهربونی ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مهسا مامان مرسانا
29 اسفند 90 23:10
عزیزم تولدت رو تبریک میگم...الهی چه عکس خوشگلی ...خیلی خوشم اومد....منم پارسال این موقع باردار بودم....دلم برای اون موقع ها تنگ شده ....قدر این روزها رو بدون...همش خاطره میشه......
مهسا مامان مرسانا
29 اسفند 90 23:51
بابای ملیسا
1 فروردین 91 8:34
از خدا پرسید : اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای ، آرزو کردن چه سود دارد ؟خداوند خندید و گفت : شاید در سرنوشت نوشته باشم : هر چه آرزو کرد . ضمن تبریک سال نو خوشحال میشم از وبلاگ ملیسا با موضوعیت اولین عید ملیسا دیدن کنید و خوشحالتر اینکه عیذ د ملییسا رو با نظرات قشنگتون سبز تر و زیبا تر کنید .
لی لی (مامی پارسا و پانیسا)
3 فروردین 91 2:32
سلام... تولد مبارک سیما جون...ایشالا که 120 ساله شی تولد شوشوی منم 29 اسفند بود و 29 ساله شد هههههههه... ماشالله اقا رادینم بزرگ شده..امیدوارم که این دوران رو بدون مشکل سپری کنی و رادین جون بپره تو بغلت با اجازه وبلاگ قشنگتو لینک کردم
ati
5 فروردین 91 2:02
تولدت مبارک سیما جونممممممممم ان شاالله عکس تولد سال دیگت رو با رادین کوشمولو اینجا بذاری بیایم ببینیم!
مامان سوگل
5 فروردین 91 13:38
تولدتون مبارک خانم، ایشالا که 120 ساله بشی و سایت بالای سر کوچمولو و باباش همیشه سرفراز باشه، عزیزم دیوونه نیستی چون من هنوزم دلم پر میزنه برای لحظه هایی که سوگل تو دلم تکون میخورد، حاضرم برای یه لحظه هم شده برگردم به اون موقع و دوباره اون حس زیبا بهم دست بده، ایشالا سالم و سلامت بدنیا بیاد
مامان سوگل
5 فروردین 91 13:40
راستی خیلی عکس قشنگی هستش، کیف کردم خداییش، خوبه که مواظب هیکلتون هستید که خراب نشه، من خیلی چاق شدم دیگه بعد از کلی فشار زندگی به خودم اومدم و دارم به خودم میرسم
nikoo
29 فروردین 91 13:54
تولد خاله جونجونیم مبارک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ایشالاتا1234567890تیلیارد سال با رادین زنده باشی!ولی تااون موقع دنیا ازبین میره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مریم مامان نخودچی
16 خرداد 91 12:32
خیلی جالب من تو باهم تو یه روز یه سال بدنیا اومدیم... حتما پیش من بیا...