باباییه نمونه ی رادم ...
سلام رادینه من سلام عشق کوچولوی نازم سلام جوجویه بغلیم
پسرم تا شروع پنجمین ماه زندگیت فقط 4 روز مونده
عزیزم غذای کمکی رو شروع کردم واست مبارکت باشه ایشالا البته هنوز فقط لعاب برنج میدم بهت که
همونم نوش جونت
گل مامانی امروز اومدم واست از بابایه نمونه ات واست بنویسم
بابایی که وقتی خسته و کوفته از اداره بر میگرده با لبخند و انرژیش دوتاییمون رو شارژ میکنه
با همون لباس اداره اش فوری بغلت میکنه و معمولا تا فردا صبح که دوباره بره اداره بغل بابایی هستی
خداییش کدوم پدری توی دنیا هست اینقدر مهربون باشه ؟ (البته بابای خودمم هس )
باور مکنی توی این مدت که بدنیا اومدی از اول تا الان هر شب اون کنارت میخوابه ؟!!
اون موقع که میمی میخوردی من پا میشدم سیرت میکردم اما الان میمی خشک میخوری و فقط بابایی
پا میشه و من تا صبح لالا میکنم ...
درد باباییت به جونم که با حوصله با همون چشم خواب میخواد بغلت کنه اول میبوست بعد بهت شیر
میده
رابطه ی خیلی قشنگی دارین گاهی حسودیم میشه و فک میکنم خیلی از من بیشتر دوسش داری
وقتی میبینیش بعد از چند ساعت چنان واسش قهقهه میزنی که خود بابایی هم خندش میگیره
و این خندیدنه بی دلیل کلی ادامه پیدا میکنه منم کلی کیف میکنم ...
چند روز پیش بابابی از اداره اومد خونه اما چون کار داشت اومد زودی لباس عوض کرد دوباره رفت بیرون
وووووووی وقتی رفت اینقدر پشت سرش گریه کردی که اعصابمو کلا ریختی بهم هر کاری میکردم
اروم نمیشدی تا اینکه بردمت کنار عکس بابایی رو دیوار تو هم در کمال ناباوری خودتو مینداختی به سمت
عکس بابا جون! منو بگی از تعجب شاخ در اوردم و باور نکردم بردمت کنار عکس خودم اما هیچ توجهی
نکردی دوباره بردمت عکس بابایی رو ببینی که باز خودتو از بغلم پرت میکردی سمت عکی بابایی ...
فدای جفتتون بشم که ادای شیر و بچه شیر واسم در میارین خیلی باحاله بابایی هر صدایی از دهنش
در میاد همونو تکرار میکنی وقتی میخوای صدای بم تولیدکنی بلعیدنی میشی دورت بگردم ...
این یکی دورزه یه سرمای کوچولو خوردی جیگرم نمیدونی بابایی چه کار میکرد همش مثل پروانه
دورت میگشت وقتی میخوابیدی دست منو میگرفت میاورد بالای سرت با بغض میگف سیما اینم آدمه
پسرمونه ... همش میگف گناه داره سرما خورده کاش هر بلایی سر خودم بیاد ولی رادین طوریش نشه
(خدا نکنه عزیز دلم)
واسه خوردن مولتی ویتامین و اینا هم از من خیلی دقیق تر و حساس تره یه چیزی بگم خندت نمیگیره ؟
من تا حالا حمومت ندادم :(
البته میام تو حموم نقش شیر اب رو بازی میکنم هی اب میریزم رو بدن نازت و بابایی حمومت میده
خلاصه اینکه قدر بابا رو بدن واقعا نمونه هست
دوستون دارم هر دوتاتونو
خدایا دلم به تو و لطفت خوشه
دل خوشیمو ازم نگیر
مراقب به رامینم و رادینم باش ...
اقای دکتر الفتی ...
اصولا برای خواب خیلی اذیتم میکنی اما این بار برای دل خوشیم اروم روی شونم خوابت برد
عشقولانه های من ببین چه جوری لپ بابایی رو گرفتی نازم
رادینم مشغوله رانندگی بغل بابایی
فدای تعجبه همراه با اعتراضت عزیزممممممممممممم
عزیزه کوچولومون چراغ خونمون وقتی رادینو داریم چراغ روشن نمیزاریم ....
عزیز دلم خدا حافظ و نگدارت باشه ایشالا