الهی دورت بگردم
درد اون قیافه ی معصومت به قلبم
امروز بلاخره بردیم ختنت کردیم من و بابا و مادر جونها و عمه مریم ...
دیروز بعد از ظهر با بابایی رفتیم پیش اقای ساداتی که سید هست و همه توی شهرمون قبولش دارن
گفت فردا ساعت 5:30 بیاریدش ماهم بردیم شمارو
از همون دیروز که رفتیم توی مطب قلبم تن تن میزد باور کن تا همین الانم هنوز قلبم یه جوریه
خیلی ترس داشتم ...
توی خونه واست شیر و اب قند اماده کردم و با پوشک و قنداق پیچ گذاشتم توی کیفت
دوربین هم دادم به مامانم گفتم حتما حتما فیلم بگیر ازش میخوام بزرگ شد ببینه ...
وقتی رسیدیم من جتی توی مطب هم نیمدم اصلا فکر اینکه جیغ بزنی روانیم میکرد
حالم داشت بد میشد که عمه مریم یه لیوان اب بهم داد و منو برد توی مانتو فروشی ها تا حواسم
پرت بشه اما همش توی فکرت بودم نازنینم
خیلی طول نکشید که باباجون زنگ زد بهمون گفت بیاید پیش ماشین کارمون تمام شده
دل توی دلم نبود بیام ببینمت ببینم ارومی یا ترسیدی ...
اومدم دیدم توی بغل مادر جون اروم نشستی اما از چند دقیقه بعد شروع کردی جیغ زدن
الهی دور قدت بگردم عزیز مهربونم که دلم واست کباب شد
خدا رو همش به بزرگیش قسمش میدم که دیگه نبینم این طوری گریه کنی
اومدیم خونه اقا جون و عمو معین و عمو داریوش هم اومدن شام خوردیم
و شما توی این مدت یا توی بغل باباجون بودی یا مادرجون و گهگداری کریه میکردی
اما طبق دستور باید هر دو ساعت بازت کنیم و ببینیم زبونم لال خونریزی نداشته باشی
ساعت 9 که باز کردیم پوشکتو دیدم اصلا جیش نکردی ...
از ترس داشتم میمردم گفتم نکنه خدایی نکرده چیزی شده باشه سریع به شماره ای که دکتر داده بود
زنگ زدم و پرسیدم که چرا توی این همه وقت پسرم جیش نکرده ؟؟؟
یه خانمه بود که با حرفهاش مطمئنم کرد که عادیه و نترسم ...
خلاصه شام خوردیم و مهمونا رفتن البته مادر جون موند پیشمون واقعا دستش درد نکنه
ساعت 11 که دوباره بازت کردیم همون موقع که باز بودی جیش کردی
ایشالا تنم نذر چشمات شه که از درد و جیغ از کاسه زده بود بیرون
هیچی نمیگم ...
یادم میاد موهای تنم سیخ میشه فقط گریه میکردم و بهت التماس میکردم گریه نکنی اما درد لعنتی
فرصت نمیداد
فدای نفست شم که نفسم بهشون وابستست از درد هی پاهات میلرزید و انگشتای پاتو محکم جمع
کرده بودی انگشتم رو میگرفتی از حرص محکم فشارش میدادی
مامانی الانم خوابیدی اما نمیتونم بخوابم میترسم با صدای گریه ات پا شم
دلم میخواد محکم بغلت کنم و گریه کنم اما نمیشه
خیلی دلم میسوزه کاش میشد هر بلایی سر من بیارن اما تو این درد رو تحمل نمیکردی
خدایا خودت ارامش رو بهمون بده به پسرم کمک کن دیگه اذیت نشه ...
اینم عکس پاره ی تنم توی بغل مادر جونش بعد از ختنه