رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

یکی یه دونه چراغه خونه

بدونه تو مگه میشه ؟؟؟؟

1391/7/1 22:19
نویسنده : *R2cV*
868 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مادر

سلام چراغ خونمون

سلام یکی یه دونمون

عزیزم بهم فرصت نمیدی بیام وبتو اپ کنم اما بلاخره اومدم

دورت بگرده مامانی که اینقدر شیرین و خوردنی شدی امروز اول مهر ماه هست و شما 78 روزت شده

خداییش داره خیلی زود میگذره و خوش هم میگذره

خدا را 1000 مرتبه شکرت پسرم داره مرد میشه کلی کارهای جدید یاد گرفته ...

هیچ چیزی توی دنیا واسم قشنگ تر از این لحظه نیست که داری گریه میکنی هیچ جوری اروم نمیشی

فقط توی بغل من و با نوازش من اروم میگیری همه کسم

فدای پاهات شم که واکسن زدن توشون واست و برای اولین بار اشکت رو دیدم ...

فدای دستات شم که وقتی دستاتو میگیرم و باهاشون دست میزنم کلی واسم میخندی

فدای لبای نازت که وقتی بغض میکنی و لب ور میچینی میخوام بخورمش

فدای دهنت که یاد گرفتی وقتی گشنت میشه ملچ و مولچ میکنی تا بفهمم می می میخوای

فدای دست و پاهات که وقتی خستگی در میکنی با همه ی زورت میکشیشون

فدای شومبولت که تا پوشکتو وا میکنم انگار یه دنیا رو بهت میدن و کلی خستگی در میکنی و احساس

رضایت میکنی

فدای ناخنهای بلندت که هر چی مادر جون واست کوتاه میکنه بازم بلند میشه و موقع می می خوردن

هی فروشون میکنی تو دستم

فدای مژه های نازت که چند شب پیش یکیش رفت توی چشمت و هر کاری کردیم نذاشتی درش بیاریم

فدای چشمات که همه ی دنیایه من و باباییه درد چشمت به چشم مامانی که وقتی من یا بابایی از

کنارت رد میشیم تا اونجایی که بشه سر میچرخونیو نگامون میکنی ...

باشه؟

پسرم چند وقته که داریم دل دل میکنیم ختنت کنیم خیلی سخته واسم بخدا یادم میاد باید ختنه شی

قلبم تیر میکشه

هر روز میگیم فردا اما بازم دلمون نمیاد

خدایا خودت بهمون کمک کن تا جوجه خروسه نازمونو به سلامتی ختنه کنیم

راستی گل مامان یادته بهت گفتم قول میدم ببرمت 2 تا عروسی؟؟

یکی 15 شهریور عروسیه داداش سبحان یکی هم عروسی عمه مریم مهربون 24 شهریور

خداییش اصلا اذیتم نکردی خیلی مودب و با شخصیت توی بغل مادر جونت بودی فقط یه بار خیلی گریه

کردی که اونم گشنت بود و بهت می می دادم خوابیدی ...

خیلی عجیبه تو اون شلوغی ارومه اروم لالا کرده بودی

بابایی بغلت کرد و کلی باهم رقصیدین و کلی هم شاباش گیرت اومد فدات شم

خلاصه مرسی که اذیتم نکردی و اجازه دادی مامانی هم خوش بگذرونه

ایشالا ختنت کنیم با تولد بابا رامین که 5 مهر هست جشن میگیریم واست شیرنه خودم

خیلی دوست دارم پسرم ...

خدا تو رو از من نگیره

خدایا مرد مهربونم و مرد کوچیکم رو به تو میسپارم

تنهام نگذار

گاهی خیلی تنها میشم و به تو دل خوش میشم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نیلوفر
1 مهر 91 11:11
سلام ای خدا،هزار ماشالا رادین جونی چقد عوض شده،جگر طلا شده خدا ایشالا حفظش کنه،کلی بوسسس
بهار
1 مهر 91 11:21
به به رادین جونمون عروسی رفته و رقصیده ماشالله داره مرد میشه همیشه زیر سایتون سلامت باشه
nikoo
5 مهر 91 12:22
فدات شم جیگر دختر خالهعاشقتم باعکسای مشنگ و خنده دارت!!!!!!!!!!!!!!!!تولد بابا رامینم 10.............................................هیلیارد بار مبارک.ایشالله کنار خانواداش عمر جاودان داشته باشه
nikoo
12 مهر 91 14:07
الهی فدای لپات بشم عزیزم.خاله باعرض تاسف یاهومون حذف شده!!!!!!!!یه چند روزی زنگ نزدم.