شیرین کاری های شیرینم ...
سلام عسله مامانی الان توی بغلم لالا کردی ... الهی شکرت برای این موجود نازنیین که مثل فرشته های پاک و معصوم توی بغلم خوابیده تقریبا دو روزی میشه که پسر هدف دار تر میخندی بابا رامین که که واست حرف میزنه میخندی و لثه های با مزه ات رو میندازی بیرون ... من توی دستم یه پارچه ی قرمز یا هر رنگ جیغ دیگه میگیرم و تو با چشمهای نازت دنبالش میکنی ... با اینکه یک ماه میشه پاهای کوولوتو تو خونمون گذاشتی اما گاهی باورم نمیشه اومدی ... خیلی دلم برای ان روزا تنگ شده واسه غذا خوردن دو نفری واسه تکونات که تا اخر عمرم یادم نمیره همش میگم یعنی تو همونی ؟؟؟ شرایط مامانی هم خوبه خیلی تونستم خودمو با شرایط وفق بدم هر روز دارم بهتر هم میشم تا ...
نویسنده :
*R2cV*
13:58